گروهی از سربازان به رهبری سروان پی یر کوردونا و هم راهش توسکارورا محموله ای از طلا را از قطار شمالی ها می دزدند و سرهنگ کورد مک نالی را نیز گروگان می گیرند. مک نالی بعد از مدتی به دنبال خائنین می رود.
زنده باد زاپاتا
جایزه بزرگ
بساز بفروش
جاسوسی که از سردسیر آمد
دایره خونین
شهری در آتش
همشهری کین
اولین انسانها در ماه